دونمود، دریک بازنمود
دونمود، دریک بازنمود
زبان، پدیده یی است که ارتباط چند گانه وچند سویه با پدیده های دیگر دارد، وبنابراین زبان در هر حوزه وزمینه یی، پس ازبررسی وشناخت ژرف،پاسخ وتوجیه مبتنی بر همان ارتباط رابر می تابد.
به گونه ی نمونه اگر زبان ورابطه ی آن را بافلسفه مورد ارزیابی وپژوهش قراربدهیم، زبان از چشم انداز فلسفی، پدیده یی است که ماهیت فلسفی اش را در فرایند این ارتباط (رابطه ی زبان با فلسفه ) بیان می کند وبه بسیاری از پرسش ها وانگیزه ها، پاسخ و توجیه فلسفی ارایه می دهد.
در این نوشتار می کوشم، به رابطه های زبان با پدیده های دیگر (زبان وفلسفه وزبان وغریزه ی جنسی) اشاره کرده –وتاجایی که ممکن است- توجیه نسبی از این موارد را ارایه کنم.
زبان وفلسفه :
زبان در حوزه ی فلسفه، افزون براین که خود به عنوان پدیده ی فلسفی مورد سنجش وپژوهش قرار می گیرد، به بسیاری از انگیزه ها ورویکرد های فلسفی (به گونه یی) پاسخ می دهد.